گوشه ی دلتنگی
تازگی ها، پسرک شیرینمان، همچین کمتر اعصابمان را سمباده کاری می کند. مگر وقتی که بنده خدا حرفی برای گفتن داشته باشد و ما (بیشتر رامین عزیز) نفهمیم. (من سِمَت مترجم نازنین پسر رو دارم) گل پسربرای خودش عالمی دارد. انگار تکرار برای او (و البته همه بچه ها) معنی ندارد. یک کتاب را روزی 20 بار ورق می زند و هر بار آن را به زبان خودش می خواند و از من می خواهد اسم اشیاء مورد علاقه او که داخل کتاب هستند را بیان کنم و از این تکرار ملال آور خم به ابرو نمی آورد و هر بار انگار علاقه اش بیشتر می شود. تمام نقاشی هایمان، شده تکرار همان اشیاء مورد علاقه اشو البته برج میلاد. روزی 3بار نوک مدادمان را می تراشیم و طرح می زنیم. از نظر ما تمامی طرحها یک جور و ت...