شهریور 91- من و این همه خوشبختی محاله!
بعد از برگشتنمون به تهران، صبح که از خواب بیدار شدیم دیدیم پسرک موقع راه رفتن لنگ میزنه و یه پاشو خوب نمیذاره زمین... فکر کردم شیشه تو پاش باشه واسه همین تا عصر که رامین عزیز برگرده خونه، چندین بار کف پاشو شستم و میلی متر به میلی مترش رو نگاه کردم که چیزی نباشه که نبود. بالاخره با خاله پزشکم تماس گرفتم و شرح حال دادم، خاله جان هم گفتن اگه بدتر نشده چیزمهمی نیست، اما خودت تغییرات و حالاتش رو تحت نظر بگیر. یکی از احتمالات عفونت مفصله که آریا جون هیچ کدوم از علائمش (تب، مفصل داغ) رو نداره. با خاله مریم که از دور دستی بر علم پزشکی (به علت همکاری با پزشکان محترم) دارند تماس گرفتم که گفت باید چک بشه. عصر بعد از آمدن رامین عزیز، با دلی ...