آریــا جـونآریــا جـون، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره
پوریــا جونپوریــا جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

روزهای پسرانه

گنجیشک لالا،‌ مهتاب لالا، مامان لالا

1392/9/23 18:52
نویسنده : مامان
176 بازدید
اشتراک گذاری

 

به تازگی؛ هر چه‌­قدر پسرک کم خواب شده است و تا پوست‌­م را نکــَنَدناراحت، ساعت 2 بعد از نیمه شب هم رخصت آرمیدن! به من نمی­‌دهد؛ برعکس‌ ِ پسرک، عصرگاهان چنان اسیر خواب می‌­شوم که توان بازکردن چشم‌­هایم را حتی وقتی زمین و زمان را به هم می‌دوزد، ندارمخواب

و این اتفاق هر روز حوالی 5-9 شب تکرار می­‌شود، که اگر توان و فرصتی برای رهایی از چنگال خواب نباشد،‌ خودم را می‌­سپرم به دستان پرقدرت‌­شهورا

و این در حالی‌­ست که پسرک هر 5 دقیقه بیخ گوش‌م زمزمه می­‌کند " مامان ج ی ش دارم " . چرا که به خوبی دریافته تنها چیزی که خواب را از چشمان‌­م دور می­‌کند؛ همین استشیطان

این که دقیقا چه اتفاقی افتاده که هر روز خواب زمستانی! چشمان‌­م را می‌­د ُزدَ د، نمی‌­دانمسوال

اما می­‌دانم کتاب­‌هایم (داروهای آرام­‌بخش روزگاران­‌م) که هم‌­چون جان ِشیرین دوست­‌شان دارم، دامن می‌­زنند بر این هارمونی آرامشقلب که همان‌­گونه که چشم‌­هایم بر روی خطوط‌­شان می‌­د َوَد،‌ خواب هم سر و کله‌­اش پیدا می­‌شود و من هم می­‌شوم زندانی‌­اشخجالت

حالا من میان هیاهوی تمام نشدنی پسرک و اسباب­‌بازی­‌هایش، صدای بلند تلویزیون، مکالمات بلند بلند پدر و پسر، وسط میدان جنگ و بدون روانداز چگونه بی‌­هوش می‌­شوم و خواب هم می­‌بینم، جای بسی شگفتی‌­ست!خنده

به هر حال؛ کـَم کـَمـَک دارد باورم می­‌شود که نسبتی با آن موجودات بزرگ و قهوه‌­ای و سفید کـُره‌­ی زمین دارم که این­‌قدر بی­‌دفاع می­‌شوم در برابر حمله‌­ی خوابنیشخند

از دل و جان آرزو می­‌کنم، کاش پسرک هم لحظه‌­ای لذت دل‌­چسب بودن خواب را می‌­چشید و این­‌قدر تا پاسی از شب،‌ روح و جان­‌مان را نمی‌­کاویدآخ

 


 

پی نوشت1: پسرک به طرز عجیبی، بدخواب شده­.‌ ساعات خوابیدن‌­ش وحشت­ناکه. 2/5صبح! تا 12/5 بعد از ظهر (این بازه‌­ی زمانی با هیچ ترفندی جابجا نمی­‌شود)ناراحت

پی نوشت2: تمام این اتفاقات در حالی رخ می­‌دهند که من بی‌­نهایت خواب سبکی دارم. حتی کوچک‌­ترین صدا، خواب را بر چشما‌ن­‌م حرام می‌کند و واقعا چه سری در این ساعات هست که منگ می‌­شوم؛ نمی‌دانم!تعجب

پی نوشت3: اگر جمله‌­بند‌‌ی‌­ها ایراد دارند، دلیل‌­ش این است که هنوز بد‌ن‌­م از مود خمودگی و خواب گیج‌کننده عصرگاهی بیرون نیامدهنیشخند

پی نوشت4: خدایا؛ بی­‌نهایت سپاسقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مريم مامان آريا
23 آذر 92 17:21
سلام عزيزم فکر کنم کلا همه آريا ها با خواب مشکل دارن خدارو صدهزار بار شکر پسر من خواب بعدازظهر داره وگرنه ديگه خيلي کم مياوردم اون پست رو در مورد خوابش گذاشتم يک روز بعدش چنان مريضي گرفت که همش در حالت خماري بود کلي از خدا معذرت خواستم و گفتم خدايا اين پسرک هميشه صحيح و سلامت باشه و شيطوني هم بکنه من هم صبر داشته باشم و کم نيارم هنوز هم اين مريضي ادامه داره انشالله همه بچه ها صحيح و سلامت باشن کاش به زودي زماني برسه که پسر من هم منو با آواي مامان بيا جيش دارم بيدار کنه
مامان آریا
26 آذر 92 13:40
سلااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزززززززززززززززززززززززززززززززززز دلم قربونت برم آره خوبم خدا رو شکر البته روحی به فضل خدا جسمی سرما خوردم شدید وقت نکردم سر بزنم بهت میام دوباره