آریــا جـونآریــا جـون، تا این لحظه: 13 سال و 26 روز سن داره
پوریــا جونپوریــا جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

روزهای پسرانه

همین حوالی

1393/10/15 18:10
نویسنده : مامان
1,010 بازدید
اشتراک گذاری

 

دقیقاً ساعت 8 صبح که پسر کوچیکه شیر می‌خواد و پوشک‌ش باید عوض بشه و کلی رسیدگی می‌خواد؛ پسر بزرگه بیدار می‌شه و بدون وقفه صــِـدام می‌کنه، میرم بالای سرش، به این امید که الان می‌خوابه، نوازش‌ش می‌کنم. اما اون هیچ رقمه حاضر نیست به خواب‌ش ادامه بده. دیگه به اون کارهای قبلی، کارهای پسر بزرگه هم اضافه میشه؛ ج ی ش و صبحونه و ... کچل

پسر کوچیکه که این وسط یا نق می زنه یا گریه می‌کنه. طفل‌ک پسر بزرگه هول میشه و سعی می‌کنه تند تند صبحونه‌ش رو بخوره.

وسط این معرکه، من با یه دست، کوچیکه رو تاب میدم که بی‌فایده ست و با یه دست به بزرگه صبحونه میدم. خودم هم اون وسط کی از گرسنگی و خستگی تلف بشم، خدا می‌دونه غمناک

با این سرعتی (!) که من تو انجام کارها و رتق و فتق امور دارم خندونک؛ وقتی این‌طور کارهام به هم گره می‌خورن؛‌ از اعماق قلب‌م آرزو می‌کنم کاش آدمیزاد دو سه جفت دست اضافه هم داشت واسه این‌جور مواقعمتنظر

 


 

+ خدایا شکرت

نیم ساعت یه ساعت بعد از این ماجرا، که آب‌ها از آسیاب افتاده و پسر کوچیکه خوابیده و پسر بزرگه داره به بازی‌ش می‌رسه، خودم هم بالاخره چیزی ریختم تو حلق‌م؛ حس دوچرخه سواری رو دارم که تو گرمای تابستون با هر زحمتی بوده، نفس زنون و عرق ریزون خودش رو رسونده به خط پایان و شده نفر اول ...آرامآرام

 

پسندها (3)

نظرات (0)