آبان 91- تولد ه، عید شما مبارک

امسال اولین روز آبان رو سمنان بودیم البته از چند روز قبل.

روز یک آبان به اتفاق جمعی از دوستان همکلاسی دانشگاه، میهمان یکی دیگر از دوستانمان (سمیرا) بودیم. مجددا واقعه سال قبل تکرار شد. همه بچه ها با نی نی های گوگولیشان که یکسال بزرگتر شده بودند، آنجا بودند به اضافه 2 تا نی نی جدید که پارسال تو دلی بودند.

روز خوبی بود. کلا من هر وقت سمنان هستم حالم خیلی خوبه. مخصوصا که تنهایی تو تهران با دیدن

دوستام از یادم میره و کلی انرژی می گیرم.

اتفاق بد این روزها، بیماری ویروسی آریا جون بود که حسابی حالم رو گرفت. بنده خدا دچار اسهال ویروسی شده بود که 8 روز طول کشید تا خوب بشه.

روز تولد من هم با عید غدیر مصادف شد و من کلی ذوق کردم چون عید غدیر رو خیلی دوست دارم. رامین عزیز و آریا جون رو به چلوکبابی نایب دعوت کردم و البته کادو هم دریافت کردم (نقدی).

امسال از روز تولدم زیاد خاطره خوبی ندارم چون اون روزا آریا به شدت مریض بود.

از مریضی آریا بگم که پسرک چون تا مدتها قبل به پروتئین شیر گاو آلرژی داشت من فکر کردم شاید در مصرف لبنیات برای آریا زیاده روی کردم واسه همین سریع قطع کردم که هیچ فایده ای نداشت. تا اینکه خوردیم به تعطیلات آخر هفته و عید که بعد از تعطیلات آریا رو بردیم مطب دکتر خودش. دکتر محترم آزمایش خون مخفی تو مدفوع دادند که خدا رو شکر، آلرژی نبود و این نوید این رو داد که آریا به کل مشکل قبلیش حل شده و این فقط یه ویروس لعنتی بود که اینقدر بچه ام رو اذیت کرد.

آریا به شدت بی اشتها شد. پاهاش که به شدت دچار جوش شدند و به سفارش آقای دکتر 3نوع کرم استفاده کردم تا خوب شدند. خلاصه این روزا خیلی بهم سخت گذشت.

نمیدونم این ویروسا کی میخوان دست از سر ما بردارن........