آریــا جـونآریــا جـون، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره
پوریــا جونپوریــا جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

روزهای پسرانه

روزهای زیبای خدا...

1391/12/15 0:29
نویسنده : مامان
277 بازدید
اشتراک گذاری

 

خدایا شکرت

آنقدر این چند روز اخیر سر خوشیم و دل خوش، که سر بر طاق آسمان می کوبیم.هورا

 

خدا را شکر، پسرک از بستر بیماری برخاسته و تقریبا همسر مهربان. خودمان هم که چیزی نمانده بود در چنگال تیز بیماری گرفتار شویم، نجات پیدا کردیم...چشمک

حال ِ روزهامان و شب هامان توپ می باشد...

از آنجا که پسرک در آستانه ی ورود به سه سالگی می باشد و ما شنیده بودیم که با پایان دو سالگی، اصولا کودکان تا حدودی منطقی تر و عاقل تر! می شوند، گویا پسرک پیش درآمد خوبی را برای عرضه به ما دارد...لبخند

می پرد بغلمان و ما را درآغوش کوچکش جای می دهد البته فقط گردن مان را و بعد به ما عشق می ورزد به روشی کودکانه و با خنده ای زیرکانه...قلب

ما هم که این روزها در خانه ی مهربان را بسیار می کوبیم همراه با اشکی از شوق و شکر داده هایش!

شکرش می گوییم که ما را انسان آفرید و قرارمان داد در جمع بندگان نابش ...لبخند

بندگان نازنین ش را به رخمان می کشد و ما کیف می کنیم...از خود راضی

و البته باز هم شکر و شکر و شکر که شناساند به ما اینان را...

خدایا دل مان خوش است به تو و عشقی که آفریدی ...

خدایا؛ شـــُـــــکرماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الی مامان
15 اسفند 91 10:03
حال ِ روزهامان و شب هامان توپ بماند.....
بنده ی نازنین خدا
خدارا شکر


الهی حال روز و شب همه مان توپ بماند...
ممنونم الی جون...
نوشین مامان آریا
19 اسفند 91 1:33
خدا شکر که آریا جون خوب شد و حال همگی خوبه . همیشه سلامت و شاد باشید آریای گل رو ببوس


شکر خدا. ممنونم. شما هم آریاجون رو ببوس
مریم مامان آریا
19 اسفند 91 9:54
واااااااااااااااااااای خیلی خوشحالم که خوشحالین که سرخوشین که حالتون توپه
الهی شکر
ولی اینجوری شدم وقتی خوندم نوشتی از آنجا که پسرک در آستانه ورود به سه سالگی ....
فکر کنم واقعا خیلی سرخوشی دیگه که سن آریا رو هم قاطی کردی هااااااااااااا
آریا جون 90 ی مگه نیست ؟ الان در آستانه ورود به دو سالگی مگه نیست ؟


ممنون مریم جون.
مریم مامان آریا
19 اسفند 91 9:57
نه راست می گی من اشتباه کردم
درسته در آستانه ورود به سه سالگی هست
واااااااااای از این جهتی به سن آریاهامون نگاه نکرده بودم فقط می دونستم دو ساله شدن فکر نکردم رفتن تو سه سالگی هی هی هی


خوب شد خودت فهمیدی. میخواستم توضیح بدم...
پانی (مامانه بهداد)
20 اسفند 91 12:45
خدا رو شکر عزیزم که غصه ها و خستگی ها همونطور که یواشکی میان همونطوری خیلی غیر منتظره هم میرن اووونم با وجود ِ شیرین اریا جوووونم که انقدر آقا شده و مامان جونش رو شاد کرده.
منم میخواستم تازه بیام و یه نامه ی بلند بالا از اذیت ها و بدقلقی های بهداد بنویسم که خیلی باور نکردنی چند روز مونده به تولدش انقدر آروم و مهربون و خواستنی شده که دلم نیومد فعلا چیزی از کلافگی هامون بنویسم.
ولی میدونم این نیز بگذرد و رفتار بچه ها واقعا غیر قابل پیش بینی هستش. فقط آرزومه که همشون شااااااااااااد و سلامت باشن
ببووووووس موش موشک ِمو قشنگم رو


آره، فقط باید خدا رو شکر کرد و ازش خواست عمر این خوش ها رو بیشتر کنه...
امیدوارم بهدادی هم روز به روز آقاتر بشه و بیشتر هوای مامانیش رو داشته باشه. همیشه سلامت باشید
شما هم ببوس گل پسر رو