پیاده روی!
امسال هم مثل سال گذشته، من و آریاجون، عصرها می زنیم بیرون
پارسال آریا کوچیک بود و بیشتر می ذاشتمش تو کالسکه و قدم می زدیم تو خیابونای اطراف و بعد می رفتیم پارک (بوستان محله ای نزدیک خونه). اون موقع نمی تونست تنها از پله های سرسره بره بالا، منم می ذاشتمش روی سرسره و اونم سر می خورد، کاری که خیلی طاقت فرسا بود...
اما امسال، از دیروز که سیر پیاده روی عصرگاهی مون شروع شده، آریاجون بیشتر باهام راه میاد، البته هنوز کالسکه به قوت خودش باقیه، چون بیرون از خونه و با اون اوضاع شلوغ خیابونا کنترل کردنش کمی سخته.
خلاصه وقتی می رسیم پارک، سر از پا نمی شناسه، سریع میدوه میره سراغ سرسره (بوستان محله ای چون کوچیکه، فقط سرسره داره!)
به تنهایی از پله ها بالا میره، حق تقدم رو رعایت می کنه، هوای بچه ها رو داره، تا کسی روی سطح سرسره هست، صبر می کنه تا بره، بعد سـُـر می خوره؛ کاملا مستقل شده.
امروز رامین عزیز هم همراه مون بود، کلی ناراحت و نگران از اینکه آریاجون دستش رو به همه جا می زنه، نکنه مریض بشه، اما من وقتی استقلال پسرک رو می دیدم، می خندیدم اونم با صدای بلند...
دیروز عصر - 18/ فروردین/92 - پارک سه راه طالقانی
امروز عصر - 19/فروردین/92