آریــا جـونآریــا جـون، تا این لحظه: 13 سال و 26 روز سن داره
پوریــا جونپوریــا جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

روزهای پسرانه

دنیای کودکانه!

1392/1/23 1:20
نویسنده : مامان
270 بازدید
اشتراک گذاری

 

پرتاب سنگ به داخل آب، از تفریحات ناسالم پسرکمان می باشد (با نهایت شرمندگی)آخ

 

 

امروز، این گربه بینوا از دست آریاجون کلافه شده بود، هر جا می رفت، آریا هم به دنبالش. آخر پیشی کوچولو مجبور شد واسه دفاع از خودش رو دست آریا چنگ بندازهکلافه

 

آریاجون، بالای پلی که دو تا سرسره رو به هم متصل می کنه، تو افکارش غرق شده...قلب

 

تو پارک هیچ چیزی واسه گل پسر جذاب تر از آب نما و استخر و فواره نیست...

 

بدون شرح!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

پانی(مامانه بهداد)
23 فروردین 92 11:33
ای خدای من باورم نمیشه پیشی رو اینطوری بغل کرده جیگرتو برم مرد کوچولوی شجاع .
دوست جونم سنگ پرت کردن که تفریح ناسالم نیست اتفاقا خیلی تمرکز و دقت میخواد. بهدادم خیلی دوست داره هر جا چاله آب ببینه یه چیزی بندازه توش یکدفعه غافل بشیم خودشم پرت میکنه
عزیزم خوشحالم که کنار گل پسر خوشحال و شادین و آرزو میکنم همیشه همین طور پست های شاد و گرم ازت بخوانم.

پیشی های کوچه ی خودمون و کوچه مامانم اینا تو سمنان و پیشی کوچولوهای باغ بابایی از دست آریاجون عاصی شدن، اینقدر که این حیوونیا رو می گیره و بین زمین و آسمون نگه شون می داره...
اینجا داشت سنگ رو مینداخت تو حوض کوچولویی که آب نما توش بود، اونجا جای سنگ نیست.
ممنون دوست خوبم. امیدوارم شما هم همیشه شاد و سرحال باشید
الی مامان
24 فروردین 92 9:44
ای وای ی ی ی

دوستم من فکر می کردم این از تفریحات سالم من است که اتفاقا علاقه ی زیادی هم بهش دارم

آریا جونم یه قرار بزار با هم بریم تفریح نا سالم ...

چشم حتما


مریم مامان آریا
26 فروردین 92 10:01
جداً این سنگ انداختن توی آب رو کی هست که دوست نداشته باشه
ما هم امتحان می کنیم ولی خوب سنگ ریزه می اندازیم که خیلی شرمنده خودمون نشیم
الهی ببین گربه رو چطوری بغل کرده الان می خوام جیغ بزنم
چونکه من خیلی می ترسم واقعا واااای
از همون چنگ زدنشون می ترسم
نیازی نبود دستش رو به دکتر نشون بدی؟ خیلی کثیفن آخه اینها
واایی جداً خیلی دلم می خواد این پارک فواره رو یه بار بیام و آریا و خودم ببینیم و حسابی خیس خیسون بشین
آریا به شدت دوست داره این کار رو


چنگش عمیق نبود، هیچ ردی به جا نذاشت، پیشیه نه که هنوز بچه بود، قدرتش کم بود، فقط واسه دفاع این کارو میکرد...
این پارک فواره بلند هم داره، چند تا استخر بزرگ که این فواره ها وسطش هستن، پارسال که آریاجون کوچیک بود، رامین با کالسکه دور استخر می چرخوندش و اونم حسابی کیف می کرد... ما منتظرتون هستیم
الهام مامان علیرضا
28 فروردین 92 16:35
سلام

آره عزیزم خیلی شبیه ماست..

من کلا زندگیم خیلی پر فراز و نشیب بوده و هنوزم هست...بین دوستام و هم کلاسیهام و همکارام همیشه عجیب ترین اتفاقات برای من می افته...

ازدواجم تنها اتفاق زندگیم بود که روال عادی داشت...من بخاطر عملی که داشتم مجبور شدم زود برم سر خونه زندگیم و سریع بچه دار شم...

تو پست های دوران جنینی علیرضا توضیح دادم..

برات خوشبختی آرزو میکنم...





سلامت باشید دوستم