آریــا جـونآریــا جـون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
پوریــا جونپوریــا جون، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

روزهای پسرانه

پاسداشت 91.11.11

1391/11/13 19:04
نویسنده : مامان
262 بازدید
اشتراک گذاری

روز یازدهم از ماه یازدهم سال 1391 خورشیدی، واسم خاطره شد:

- تولد 23 ماهگی پسری

پسرک تو ساعات پایانی این روز، قدمهای استوارش رو گذاشت تو ماه 23 م عمرش.

قدمهات استوار پسرررررررررماچ

 

 - خداحافظی مقتدرانه با ش ی ر مامان

از اونجایی که از 15 ماهگی آریاجون، ضعف شدید جسمی امانم رو بریده بود و این 2-3 هفته اخیر هم ضعف شدید روحی، سر به سرم میذاشت؛ علیرغم میل باطنی م، که قصد داشتم پسرک حتما تا پایان دو سالگی از شیره ی جانم سیراب بشه، کم آوردم و به اجبار پذیرفتم که آریا جون رو از وابستگی نجات بدم.

برای همین، تو ساعات اولیه این روز، وقتی تو ناهوشیاری کامل به سر می برد،‌ برای همیشه با یار غارش وداع کرد.چشمک

 

- ملاقات بارمان جون و عاطفه عزیز

بعد از مدتها، بالاخره موفق شدم از فرصتی که تو سمنان بودم استفاده کنم و یه سری به دوست قدیمیم، عاطفه ی عزیز بزنم.

تو اون نیم ساعت، چهل دقیقه ای که اونجا بودیم حسابی به آریا جون و بارمان جان خوش گذشت. آریا جون که طبق معمول همیشه به وقت دیدن بچه ها، سریع پسرخاله میشه و بوس بازی راه میندازه.

بارمان عزیز هم که کمی بعد از اومدن ما یخش آب شد، طوری که وقت برگشتن ما حال و هواش حسابی بارونی شد.ناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

الی مامان
14 بهمن 91 7:51
ای جان دل خاله
الان همه چی آرومه؟؟؟
خاله جونم خوبی
مرد که میگن میشه شما
آفرین شیر مرد مامان


قربون شما مامان
خدا رو شکر خوبیم
فقط نصفه شب بیدار میشیم میگیم تموم لامپهای خونه باید روشن باشه بعد می خوابیم
نوشين مامان آريا
14 بهمن 91 13:21
23 ماهگيت مبارك باشه آرياي عزيزم. ماماني براش سخت نبود از شير گرفتي ايشااله كه نبوده باشه. گلم مي بوسمت. عكس آريا جونو بذار


تشکر می کنم
از 15 ماهگی وعده هاشو کم کرده بودم
آخرین مرحله فقط مونده بود تو خواب شب که اونم شکر خدا تموم شد
چشم حتما
خاله عاطفه
14 بهمن 91 15:30
الهی فداش شم تولدت مبارک گل پسر ،راستی ببخشید خیلی اذیت شدین،اصلا خوب ازتون پذیرایی نکردم...ایشااله این دفعه با آقا رامین بیایین خونه ما...
یه بوس گنده


این حرفا چیه خیلی هم به ما خوش گذشت
حتما
پانی(مامانه بهداد)
15 بهمن 91 19:36
جااااااااااااااانم مرد کوچولو رسیدن به استقلالت مبارک خاله جون اصلا فکرشم نکن مامان جوووون مهربونت هر لحظه همراهته و عااااااااااشقته.
مامان جونی میمی ِ گل پسر رو تلخش کردی یا کار دیگه ای؟
عزیزم از ته دل برات آرزو میکنم ضعف جسمی و روحی جاشو بده به کلی توان و شادی و زیباترین روزها رو با پسر بهاری آغاز کنید.



قربون شما