آریــا جـونآریــا جـون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
پوریــا جونپوریــا جون، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

روزهای پسرانه

روزگار آفتابی !

1392/3/28 15:32
نویسنده : مامان
295 بازدید
اشتراک گذاری

 

یکی از تصاویری که از مادر عزیزتر از جانمان قلب در کودکی هایمان به گاه برخاستن از خواب، در ذهنمان نقش بسته، این است که؛

ایشان را پشت چرخ خیاطی ملاحظه می کردیم که صدای قژ قزش هنوز هم برایمان زیباترین سمفونی شنیدنی کودکی هایمان می باشد.لبخند

و یا اینکه در آشپزخانه بودند و مشغول طبخ غذا و دیگر امور مربوط  به خانه داری ...بغل

و به وقت بیداری مان هم با ما بودند و مراقب و مواظب ما و یا مشغول بازی با ما ...ماچ

 

و احتمالا تصویری که در ذهن آریا به وقت برخاستن از خواب، از ما خواهد ماند، این است که؛

یا ما را پشت کامیپوتر می بینند و صدای تلق تولوق کیبورد تا ابد در گوشش زنگ خواهد خورد.زبان

و یا اینکه ما را کتاب به دست به یاد خواهند آورد ...از خود راضی

که ما هم به وقت بیداری جگر گوشه مان، دربست و کت بسته در اختیارش می باشیم. والاااا...مژه

 

در این فکر بودیم که کودک ِ نازنین ِ این پسرک چه تصویری از ایشان خواهند داشت؛

که یادمان آمد پسرمان، مرد خانه خواهد شد و روزهایش در بیرون از خانه سپری می شود.ماچ

اما شاید تا پدر شدن این مرد کوچک دنیا عوض شده باشد و دردانه مان، کارهایش را در خانه انجام دهد و تصویری بسازد برای کودکش و یا اینکه به تأسی از مادرش، تایپ کردن و کتاب خواندن بشود تصویر حک شده در ذهن کودکش...خنده

که آنچه ما می بینیم همین می شود، که پسرک عاشق صدای تلق تولوق کیبورد است و زمانی که ما مشغول به این کار هستیم، لحظه ای ما را به خودمان وا نمی گذارد و نیز مشغول مطالعه می شود همراه ما تا ملازمت خود را ثابت کند...نگران

 


توضیح نوشت 1: لازم به ذکر است که ما هم به جز خیاطی، باقی کارهای مادرمان را به بهترین شکل ممکن انجام می دهیم و شاید این کارها هم حک شود در ذهن بلوری کودکمان.چشمک

 

توضیح نوشت 2: ناگفته نماند، کلا وقتی پسرک بیدار است، حتی المقدور خود را از نشستن پشت کیبورد و کامپیوتر محروم می سازیم که پسرک بیشتر اوقات دشمنی خونی با این زبان بسته دارند.ناراحت

ما که از صبح، چشمانمان را به روی خورشید زرفام می گشاییم و تا شب که چشم بر مهتاب نقره فام می بندیم، موضوعات مختلف در ذهنمان وول می خورند، مجبوریم دندان به جگر بگذاریم تا گل پسر اسیر خواب شوند سپس ما تراوشات مغزی مان را بسپاریم به دکمه های کیبورد تا جان بگیرند.آخ


توضیح نوشت 3: ما بسیار دوست می داریم که قلم در دست بگیریم و چون گذشته و گذشتگان، قلمفرسایی کنیم. اما موضوعی که وجود دارد این است که ما از حضور پررنگ پسرک جرأت قلم به دست گرفتن هم نداریم و دیگر اینکه با توجه به امکانات دنیای امروزی برای نوشتن، دیگر دست به قلم بردن کمی برایمان سخت شده است.عینک

 

توضیح نوشت 4: ادامه مطلبچشمکچشمک

 

 

از پایین بودن کیفیت تصویر خودمان همین قدر بگوییم که مادر عزیز حاضر نشدند عکسمان را چند روزی به امانت در اختیارمان قرار دهند تا اسکن بنماییمش.

ناچار شدیم از عکسمان، عکاسی بنماییم...ابله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم مامان آریا
30 مرداد 92 13:10
خیلی مثل همیشه خیلی زیبا نوشته بودی خیلی نوشته هات به دل می شینه و چه مادری خدا حفظش کنه چقدر شبیه به همید شما دو تا