جدول جادویی
ماجرای اول:
از مدتها قبل که پسرک تنها وسایل بازیاش محدود شده بود به انواع و اقسام لگو و آجره و بلوکهای خانهسازی و مدلهای مختلف ماشین (سواری، راهسازی و ...)، به هر کدام (لگوها و ماشینها) سبدی همقد(!) پسرک اختصاص داده بودیم برای جمعآوری این وسایل.
پسرک علاقهی عجیبی به خالی کردن تمامی محتویات آن سبدها داشت؛ اگرچه اغلب اوقات با تمامی آنها بازی نمیکرد.
مشکلات ما از جایی شروع میشد که حتی جای قدم گذاشتن هم بر روی زمین باقی نمیماند و از طرفی با توجه به سـُـر بودن سطح سرامیک و مستعد بودن این وسایل به سـُـرخوردن، درگیریهای(!) ما با پسرک آغاز شد که: " پسرجان، بخشی از این وسایل را که به بازی شما راه ندارند را به داخل سبد بریز، تا بر اثر سـُـرخوردنت کمتر تن و جان ما بلرزد " از ما اصرار و از پسرک انکار...
این وسایل ساعت 11 صبح، کف خانه (هال) را فرش میکردند و تا ساعت 1 بعد از نیمه شب که پسرک به خواب میرفت، نقش زمین بودند به همراه کلی سازه که با همین لگوها توسط پسرک ساخته میشدند که احدی اجازهی دست زدن به آنها را نداشت.
بعد از به خواب رفتن پسرک، گاهی من و اغلب آقای پدر تا نیم ساعت بعد با کمترین صدای تولیدی، آنها را به سبدها منتقل میکردیم.
ماجرای دوم:
مدتیست که پسرک به دست گرفتن قیچی را آموخته (قیچی پسرک از نوع لبه گرد و بیخطر میباشد) و دقایقی از روز را به بریدن و ریزریز کردن کاغذ با همان قیچی سرگرم است.
از طرفی چند هفتهای است به خردکردن (پودرکردن) دستمال کاغذی علاقمند شده و طوری آنها را ریزریز می کند که با مژههایمان هم نمیتوانیم آنها را جمع کنیم و این کار با مشقت هر چه تمامتر انجام میشود.
در پی ماجرای اول و دوم بالاخره به این نتیجه رسیدیم که باید راهی اصولی برای مقابله با این مشکلات(!) پیدا کنیم.
مدتها قبل در کتاب " شادترین کودک محله " راهکاری خوانده بودم برای اینگونه مواقع که بخواهیم جلوی بعضی از کارهای کودک را که نمیپسندیم، بگیرم. و آن طراحی جدولی بود که از چندین خانهی خالی تشکیل شده بود و استفادهی آن به این صورت بود که در صورت انجام هر کاری از طرف کودک که بار مثبت زیادی دارد، داخل یکی از خانهها ستارهای چسبانده شود و بعد از پـُـرشدن جدول، جایزهای (مادی یا غیرمادی) به کودک تقدیم شود.
به کمک این جدول جادویی؛
ما در ابتدا پسرک را برای بازی به داخل اتاقش رهنمون شدیم.
سپس پسرک راضی شد، بعد از هر سئانس بازی، خودش لگوها و ماشینها را به داخل سبدها بفرستد.
و دیگر اینکه خودش خردههای کاغذ و احیانا ً دستمال کاغذی را جمع میکند و به داخل سطل زباله هدایت میکند.
و بعضی از کارهای دیگر که خودش با میل خودش انجام میداد و از طرف ما شایستهی تقدیر بود، مثل خوردن صبحانه که اغلب با بیمیلی انجام میشد و یا نگاه کردن تلویزیون از مسافتی دور و ...
+ قبلا ً دربارهی کتاب " شادترین کودک محله " ، اینجا نوشتم.
+ این جدول برای بچههای سه ساله و همین حوالی بیشتر جواب میدهد.
اساس جدول جادویی بدین گونه است که نباید ابزاری شود برای زیر ذرهبین بردن کودک. کودک آزاد است گاهی کاری انجام دهد که از دید ما جلوهی مثبت ندارد مثل نق زدن و یا سر و صدا کردن(!)
نباید خانههای جدول آنقدر زیاد باشد که کودک برای رسیدن به جایزهی نهایی، کلافه شود.
جدول ما 5 خانهای است و جایزهی نهایی اغلب رنگبازی داخل حمام، کفبازی، ماهیگیری (دربارهی این دو بازی خواهم نوشت)، قایم موشک(!)، نقاشی با آبرنگ و ... میباشد.