آریــا جـونآریــا جـون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
پوریــا جونپوریــا جون، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

روزهای پسرانه

این روزا ...

1392/2/22 23:29
نویسنده : مامان
216 بازدید
اشتراک گذاری

 

امروز برای چهارمین روز متوالی، خونه ی ما انفجار رو تجربه کرد (البته انفجار از نوع فاجعه)

از 4 روز پیش که کم کـَـمـَـک بیماری خودش رو به من نشون داد، دیگه نتونستم سرپا بایستم و شد روز خوبی برای پدر و پسر ...

وسط هال و پذیرایی ، صحنه ی درگیری تموم اسباب بازی هاست. حتی اونایی رو که تو مخفی ترین قسمت اتاق آریا جاسازی کرده بودم (چون مناسب الانش نبودن)، وارد میدون جنگ خونگی شدن...

کلی بالش و پتو به داخل هال و پذیرایی راه پیدا کردن تا واسه پسرک نقش پارکینگ رو بازی کنن ...

وسط اتاق آریا، تموم وسایل مربوط به تعویض پوشک، پرواز می کنن. چون یکی از سرگرمی های پسرک (که البته پدر گرامی شون به اون دامن زدن) رفتن به داخل تخت و انداختن وسایل روی پا تختی ها، به وسط اتاقه ...

رو تختی اتاق خواب، انگار از دهن شیر دراومده. اینقدر پسرک رفته روش و بـِـپـَـر  بـِـپـَـر کرده که چروک شده اساسی ...

تو اتاق کامپیوتر که تقریبا اتاقیه که کمتر به اونجا سر می زنیم، تموم مجله ها و روزنامه های خونده شده از جاشون دراومدن و اتاق رو مفروش کردن، طوری که جای قدم گذاشتن هم به سختی پیدا میشه ...

وسط آشپزخونه، تموم قابلمه ها، مثل قطار صف کشیدن و قاشقا از تو کشو بیرون اومدن و جلوی قابلمه ها رژه میرن...

این وسط فقط بالکن ها و سرویس ها در امان موندن که اگه چند روز دیگه بیماری من طول بکشه، احتمالا سقف اونجاها میاد پایین ...چشمک

 البته تو تموم این درگیری ها، رامین نقش یک همکار از جان گذشته رو واسه آریاجون بازی میکنه...لبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)