آریــا جـونآریــا جـون، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره
پوریــا جونپوریــا جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

روزهای پسرانه

بزرگمرد خونه ی ما

  آریاجون؛ این مطلب را در حالی می­‌نویسم که مدتیه، کم کـَم­َک از من فاصله گرفتی و هم­دََم اوقات بابا رامین شدی. فکرش هم نمی‌­کردم که به این راحتی وابستگی رو پس بزنی و مستقل بشی، مردی بشی واسه خودت. حتی تو خواب هم نمی‌­دیدم برای خوابیدن جایی غیر از آغوش­م رو پیدا کنی. خوش­حال‌­م که قدم به دنیای بزرگ مردانه گذاشته‌­ای. چه قدر خوش­حال‌­م ... اصلا نفهمیدم که کـِـی این­‌قدر بزرگ شدی؟ این­‌قدر بزرگ که حتی برای درد هم گریه نمی‌­کنی. که اگر هم اشک بریزی، هم­زمان دستای کوچیک­ت را برای برداشتن‌­شون به سمت...
30 شهريور 1392

تو گل سرخ منی!

  در پی به پایین پرتاب شدن هرگونه جنس منقول توسط پسرک از هر ارتفاعی که به تازگی منحصر به پله‌های ساختمان شده و انگار این میل تمامی ندارد ؛ پدر به پسرک تذکر دادند که افتادن هر وسیله‌ای به پایین برابر است با برداشته شدن توسط آقای همسایه و نیست و نابود شدن توسط ایشان ... (که اغلب ایشان مسؤولیت هماهنگی با جناب نظافت‌­چی را دارند)     پدر در حال ترک خانه پسرک با حالتی نگران:   " بابا؛ مواظب باش از پله‌­ها نیفتی، آقای همسایه تو رو ورمیداره می‌بره " ...
25 شهريور 1392

میهمان ِ عزیز ِ این هفته ی ما

  پیرو میزبان بودن ما تو این چند هفته‌­ی اخیر، پسرک حسابی از تنهایی دراومده... و اما؛ بعد از مدت­ها، پری­‌ناز (دختردایی آریاجون) و مامان،‌ بابای مهربون‌­ش اومدن و چند روزی هست که مهمون ما شدن با وجود پری­‌ناز حسابی به آریاجون خوش می­‌گذره...                انصافا همراه شدن با دختر بچه­‌ها اونم تو سن پری­‌ناز بسیار سخته و البته طاقت­‌فرسا ، شاید هم برای من سخت باشه... نمی‌دونم قهرکردن و لوس‌­بازی رو از کجا یاد می‌­گیرن ، انگار یه جفت از کورو...
18 شهريور 1392

سعادتِ ماورایی!

  چه لذتی بالاتر از این­‌که، پسرک صورت ِ چون برگ گل­ش را بر بازویم بنهد و دست ِ نازک ِ چون شاخه‌­ی نیلوفرش را از سر ِ مـِهر به دور گردن‌­م حلقه کند و سرش را در گریبان‌­م فرو ببرد... لحظه‌­ای بعد؛ صدای سنگین شدن نفـَس‌­ش آگاه­م کند که با خوابی شیرین هم‌­آغوش شده...       عشق به فرزند دیوانه‌­کننده است...       +   راستی این ترانه هم میهمان خلوت من و پسرک بود.  شنیدن دارد.     ...
8 شهريور 1392

عطر ِ افسونگر، گـُل ِ ناز

  و از کشفیات اخیر و مهم پسرک این است که می­‌تواند تصویر خودش را در عنبیه­ (قسمت رنگی چشم) من ببیند... و ما بسیار خرسند و خوشحال که د ُردانه اینقدر ریزبین و دقیق است. ولیکن دقیقا وقتی هـَوس دیدن خودش را دارد که ما دل­مان می­‌خواهد پرده‌­ی چشمان­‌مان را بکشیم و دَمی تاریکی را رصد کنیم...   + همانا سخت‌­ترین قسمت " ارسال مطلب جدید " ، یافتن " عنوان " برای آن است که همیشه بیشتر از نوشتن خود پست‌، وقت­م را می­گیرد   + عنوان پست، قسمتی از دکلمه‌­ی گل ناز می‌­باشد با صدای جناب داوود نماینده. آلبوم از ...
8 شهريور 1392

؟؟؟

  دوستی که کامنت گذاشتی:      اینا هم دلایل من:    معنی آریا تو سایت ثبت احوال       معنی آریا تو سایت معتبر ویکی پدیا     معنی آریا تو کتاب اسمی که دارم...       هر کلمه علاوه بر اینکه یه معنی خاصی داره،‌ می تونه اسم کسی یا چیزی باشه و این دلیل نمیشه که فلان اسم وقتی به کسی یا چیزی اطلاق میشه، صرفا معنی اون کلمه هم باشه.   ایرانی ها گروهی هستند از نژاد آریایی ها. آریایی به کسی میگن که از اون نژاد بوده باشه. اما منظورتون از اینکه نوشتید آریا یعنی آریایی ایرانی،‌ چیه؟ دوست عزیز، ی...
6 شهريور 1392

آتش سوزی!!

  وقتی بی حالی و کسالت یه بعد از ظهر روز جمعه، سـُـر خورده بود تو تک تک سلو‌ل­های بدنم و چاره‌ای نداشتم جز این که چشامو از روی بی‌­حوصلگی بچرخونم روی سطرهای کتاب؛ تنها چیزی که تونست هیجان کاذب با چاشنی عصبانیت تزریق کنه به رگ های امروزم؛ این بود که در اوج ناباوری دیدم پسرک با ته مونده‌­ی شیرکاکائوی تو شیشه شیرش روی ملافه‌­ی سفید پتوی پدرش، خالکوبی کرده! الان هم با خیال راحت، این وقت روز گرفته خوابیده. خدا امشبو به دادمون برسه، تا کــِـی بیدار باشه، معلوم نیست...     محض تنوع و البته ابراز ارادت به دوستایی که اینجا رو می خونن، تعدادی از کامنت­‌ها ...
2 شهريور 1392
1