دغدغههای کودک من!
تو این چند ماه اخیر، پسرک دلمشغولیهایی پیدا کرده که در نوع خودشون جالب هستن... اول از اونی میگم که دردسرش کمتره؛ حدود دو ماه پیش که سمنان بودیم و خاله مریم اثاث کشی داشت، آریاجون بدجور رفته بود تو نخ کارگرا و بهشون توجه میکرد، مخصوصا که اون عشق لوازم خانگیه. با هر بار برداشتن یکی از این وسایل کلی ناراحت میشد که دارن کجا میبرنش؟! خلاصه وقتی کار تموم شد، بردمش تو کوچه و دید که همهی وسایل شدن بار کامیون... حالا از اون روز تو خونه به تموم وسایلمون اشاره میکنه و ازم میخواد براش تعریف کنم اون روز خونهی خاله مریم چه اتفاقی افتاد و آقاها چیکار کردن! خودش هم ما...