عشق ناب!
دایی حسین (تنها دایی آریا جون) همش 19 ماه از من بزرگتره. شاید همین فاصله سنی کم باعث پیوستگی و وابستگی زیادمون باشه. بچگی هامون قشنگ گذشتن با وجود بعضی اختلافات و درگیری های کودکیمون. به سن مدرسه که رسیدیم، با وجودی که اختلاف درسی مون یک سال بود، حسابی از وجود دایی حسین استفاده کردم. طوری که تمام درسها (جدول ضرب و شعرهای کتاب فارسی و ...) رو یک سال زودتر بلد بودم و تو کلاس کیف می کردم. دایی حسین هم از همون موقع عشق معلمی هوش از سرش برده بود و من تنها شاگردش بودم! تا اینکه به سن نوجوونی رسیدیدم و حال و هوای نوجوونی فاصله انداخت بینمون. بعدش هم دایی حسین و یه دانشگاه اون دور دورا و سربازی و ... با این وجود، بعد از یک سال نامزد بودن...